تولدِ دوباره

ساخت وبلاگ

حالِ این روزهایم درست مانندِ چندین سالِ پیش است آن زمان که مرا بدونِ بی‌هوش کردن زیرِ تیغِ بی‌رحمِ جراحی بردند با این تفاوت که در آن لحظه‌های پر از رعب و وحشت عمو بود و همه‌ی تلاشش را می‌کرد تا نگاهم را به نگاهش و گوش‌هایم را به حرف‌هایش معطوف کند مبادا لطافت‌های ظریفِ دخترکِ ۸ ساله با دیدنِ صحنه‌های نه‌چندان خوشایند مچاله بشود. حینِ جراحی دردی حس نمی‌شود اما هر چه اثرِ بی‌حسی کم و کمتر می‌شود درد درونِ تک تکِ سلول‌ها ریشه می‌دواند. شده است حکایتِ این چند ماه که هر چه بیشر می‌گذشت احساسِ حسِ درد بیشتر لمس می‌شد. این دردها لازمه‌ی بهبودیِ کامل است! لازمه‌ی بازگشت به زندگیِ عادی و ادامه‌ی مسیرِ پر فراز و نشیبِ منتهی به آینده‌ی مهیج و درخشان که همه‌اش بستگی به نوعِ نگاه و تعریفِ افراد از خوشبختی دارد. امشب وقتی ساعت به نقطه‌ی صفر برسد، با زمان متولد خواهم شد. تولدی دیگر برای زندگیِ دوباره. بدونِ ناراحتی و بدونِ نگاهِ باطل به گذشته‌ای که گذشته! امشب اگر هنگامی که خدا را با هزار نامِ مقدسش صدا می‌زنید دل تان لرزید و مرواریدی از گونه های تان سرازیر شد، ما را هم گوشه‌ی عاشقانه‌هایتان بگنجانید که سخت محتاجِ دعاییم.

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

وقتی با تیشه میزنی به ریشه ی وبلاگت!...
ما را در سایت وقتی با تیشه میزنی به ریشه ی وبلاگت! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7blue-dreams9 بازدید : 70 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت: 13:36